محل تبلیغات شما





‍ ▪️به مناسبت ‌وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام (۱۵ شوال)؛

من، معتقدم که خدا یکیست.
عقیده دارم که محمد، خاتم انبیاست و بعد از او تا قیامت رسولی نخواهد آمد. معتقدم که امام بلافصل بعد پیامبر، علی بن ابیطالب است.
پس از او امامت از آن حسن است.
سپس حسین.
سپس علی بن الحسین، و محمد بن علی، جعفر بن محمد، و موسی بن جعفر، و علی بن موسی، و محمد بن علی امامان من هستند.
و پس از آن ها، شما را امام خود می دانم، و اطاعت تان را واجب»! 

او گفت و امامش شنید و فرمود:
پس از من، فرزندم حسن، امام شماست.
اما چه خواهند کرد مردمان، درباره امام پس از او؟!
عبدالعظیم پرسید:
مگر چگونه است، روزگار حیات و امامت او ؟!
امام هادی علیه السلام فرمود:
او غایب می شود و دیده نخواهد شد!
و بر این منوال روزگاری طولانی خواهد گذشت.
تا آنکه از پس پرده غیب بیرون آید،
و زمین را لبریز عدل و داد کند، همانگونه که لبریز ظلم و جور شده باشد.

سیدالکریم عرض کرد:
اینک اقرار میکنم به فرموده شما (و امامت آن امام غائب) و ایمان دارم که: دوست این امامان، دوست خدا و دشمنشان دشمن خداست.
طاعت آنان طاعت پروردگار، و معصیتشان، معصیت اوست.

امام فرمود: به خدا سوگند! تو معتقد به همان دینی هستی که خدا برای بندگانش برگزیده.

#داستانک_مهدوی
#حضرت_عبدالعظیم 


✳️آیین‌نامه اجرایی بندهای (ج) و (ی) تبصره (۱۲) ماده واحده قانون بودجه سال ۱۳۹۸ کل کشور در موضوع تعیین ضریب حقوق و حداقل و حداکثر حقوق بازنشستگان و همسان‌سازی حقوق آن‌ها (تصویبنامه شماره ۸۲۰۳/ت ۵۶۴۹۰ هـ مورخ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱ هیئت وزیران)


آخرین وضوء امام حسن عسگری (ع)


مرحوم شیخ طوسی و برخی دیگر از بزرگان ، به نقل از قول اسماعیل بن علی – معروف به ابوسهل نوبختی – بعد از بیان تاریخ میلاد حضرت مهدی موعود صلوات اللّه علیه و اشاره به نام مبارک و نیز اسم مادر آن حضرت ، حکایت کنند: در آن روزهائی که امام حسن عسکری علیه السلام در بستر بیماری قرار گرفته بود – که در همان مریضی هم به شهادت نائل آمد – به ملاقات و دیدار حضرت رفتم . پس از آن که لحظه ای در کنار بستر آن امام مظلوم با حالت غم و اندوه نشستم و به جمال مبارک حضرتش می نگریستم . ناگاه دیدم حضرت ، خادم خود را(که به نام عقید معروف و نیز سیاه چهره بود) صدا کرد و به او فرمود: ای عقید! مقداری آب – به همراه داروی مصطکی – بجوشان و بگذار سرد شود. همین که آب ، جوشانیده و سرد شد، ظرف آب را خدمت امام حسن عسکری علیه السلام آورد تا بیاشامد. موقعی که حضرت ظرف آب را با دست های مبارک خود گرفت ، لرزه و رعشه بر دست های حضرت عارض شد، به طوری که ظرف آب بر دندان های حضرت می خورد و نمی توانست بیاشامد. آب را روی زمین نهاد و به خادم خویش فرمود: ای عقید! داخل آن اتاق برو، آن جا کودکی خردسالی را می بینی که در حال سجده و عبادت می باشد، بگو نزد من بیاید. خادمِ حضرت گفت : چون داخل اتاقی که امام علیه السلام اشاره نمود، رفتم کودکی را در حال سجده مشاهده کردم که انگشت سبّابه خود را به سوی آسمان بلند نموده است ، بر او سلام کردم ، پس نماز و سجده خود را خلاصه و کوتاه نمود. پس به محضر ایشان عرض کردم : مولایم فرمود نزد ایشان برویم ، در همین لحظه ، صقیل مادر آن فرزند عزیز آمد و دست کودک را گرفت و پیش پدرش ‍ برد. ابوسهل نوبختی گوید: هنگامی که کودک – که بسیار زیبا و همچون ماه نورانی بود – نزد پدر آمد، سلام کرد و همین که چشم پدر به فرزند خود افتاد، گریست و به او فرمود: ای پسرم ! تو سیّد و بزرگ خانواده ما هستی ، من به سوی پروردگار خود رحلت می نمایم ، مقداری از آن آب مصطکی را با دست خود بر دهانم بگذار. چون مقداری از آن آب مصطکی را تناول نمود، فرمود: مرا کمک کنید تا نماز به جا آورم ، پس آن کودک حوله ای را که در کنار پدر بود، روی دامان امام علیه السلام انداخت و سپس پدرش را وضوء داد. و چون حضرت ابومحمّد، امام عسکری علیه السلام نماز را با آن حال مریضی انجام داد، خطاب به فرزند خویش نمود و فرمود: ای فرزندم ! تو را بشارت باد، که تو صاحب اّمان و مهدی این امّت هستی ، تو حجّت و خلیفه خدا بر روی زمین می باشی ، تو وصی من و نیز خاتم ائمّه و اهل بیت عصمت و طهارت خواهی بود. و جدّت ، پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله تو را هم نام خود معرّفی نموده است . راوی در پایان سخن افزود: در همین لحظات حضرت امام حسن عسکری علیه السلام به وسیله آن سمّ و زهری که توسّط معتصم به او خورانیده شده بودرحلت نمود و به شهادت رسید.

http://t.me/joinchat/AAAAADuo9IxCiYm72rQGyA



تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فــــــــداغ | fedagh امیرعلی